دل از بند زلفت رها کی شود
ز یار قدیمی جدا کی شود
نگویی که از لعل سیراب تو
مراد دل ما روا کی شود
ولی مرهم لعل خود کام تو
به کام دل ریش ما کی شود
نمی دانم این جان پُر درد خویش
که با خرّمی آشنا کی شود
بدین عمرِ کم کی توان یافت وصل
که وصل رخش کم بها کی شود
نمی شد دل از بند زلفش رها
کنون دل نهادیم تا کی شود
خدنگ قضا هم خطا می شود
ولی ناوک او خطا کی شود
نمی دانم این رند مدهوش مست
به کام دل پارسا کی شود
کجا همدم یار گردی جلال
که شه همنشین گدا کی شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل از بند زلفت رها کی شود؟
دلت با دلم آشنا کی شود
نگویی که از لعل سیراب تو
مراد دل ما رواکی شود؟
ولی مرهم لعل خودکام تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.