ای بر دلم از فراق صد بار
ناگشته به وصل شاد یک بار
در بارگه وصال خویشم
از لطف نمی دهد دمی بار
بار غم تو مرا نه بس بود
کز هجر نهاده ای به سر بار
شب تیره و بار شیشه خر لنگ
ترسم نرود به منزل این بار
بلبل ز هوای بوستان سوخت
و این خار نمی دهد گلی بار
باران سعادت الهی
از ابر عطات بر جهان بار
امید به کس ندارم الّا
بر رحمت و لطف ایزد بار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پوشید ثیاب آتش اوبار
نوشید شراب آتشین بار
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.