ای بر دلم از فراق صد بار
ناگشته به وصل شاد یک بار
در بارگه وصال خویشم
از لطف نمی دهد دمی بار
بار غم تو مرا نه بس بود
کز هجر نهاده ای به سر بار
شب تیره و بار شیشه خر لنگ
ترسم نرود به منزل این بار
بلبل ز هوای بوستان سوخت
و این خار نمی دهد گلی بار
باران سعادت الهی
از ابر عطات بر جهان بار
امید به کس ندارم الّا
بر رحمت و لطف ایزد بار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عاشقانه و رنج دوری میپردازد. شاعر از غم فراق و نرسیدن به وصال محبوب سخن میگوید و این درد را برای خود سنگین میداند. او در جستجوی وصال است و در عین حال امیدی به رحمت و لطف خداوند دارد. همچنین به تباهی و ناامیدیای که در نبود محبوب به وجود آمده، اشاره میکند و به نوعی به ضرورت امید و رحمت الهی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر جداییات، دل من بارها غمگین شده است، تنها یک بار خوشحالی از وصال تو را میخواهم.
هوش مصنوعی: در لحظههای وصال و پیوستگی با محبوبم، از لطف او یک آن هم رهایی نمییابم.
هوش مصنوعی: غم تو بر من سنگینی میکند و کافی است که به خاطر دوریات، بار سنگینی را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: در شب تاریک و بارانی، نگران هستم که این حیوان بارکش به خانه نرسد و در مسیر دچار مشکل شود.
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر عشق و زیباییهای بوستان جان میدهد، اما این خار حتی یک گل هم نمیدهد.
هوش مصنوعی: بارش رحمت و سعادت الهی مانند بارانی است که از ابر نعمتها بر روی زمین میریزد و به آن زندگی و سرسبزی میبخشد.
هوش مصنوعی: من به هیچ کس امیدی ندارم، جز بر رحمت و لطف خداوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پوشید ثیاب آتش اوبار
نوشید شراب آتشین بار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.