تا دلم را کرده ای مأوای خود
من ندارم در غمت پروای خود
منّتی باشد به عید روی تو
گر کنی قربان مرا در پای خود
چشم ما بین تا به خود عاشق شوی
سرو جانم بر قد و بالای خود
چشم و روی و زلف و خال و رنگ و بوی
خوب داری هر یکی بر جای خود
عنبر و کافور و عود و مشک ناب
کرده ای هرچار را لالای خود
عالمی شیدا و حیران کرده ای
دلبرا بر روی شهرآرای خود
سرو چون قدّ تو را در باغ دید
شرمش آمد از قد زیبای خود
سرگذشتم دوش بی روی تو بود
زآب چشم شوخ خون پالای خود
گر بجویی در همه ملک جهان
کی توانی یافتن همتای خود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به معشوق خود میگوید که او تمام زندگی و احساساتش را به او وابسته کرده است. او در غم معشوق، خود را نمیبیند و تنها آرزویش قربانی شدن در راه اوست. معشوق او را با زیباییهایش مجذوب کرده و تمامی حسها و مواد خوشبو را به او نسبت میدهد. شاعر به تحیر و شیدایی خود نسبت به معشوق اشاره میکند و بیان میدارد که هیچ کس در دنیا نمیتواند همتای معشوقش باشد. در نهایت، او از نبود معشوق به شدت رنج میبرد و اشک میریزد.
هوش مصنوعی: وقتی که دل من را پناهگاه خود ساخته ای، دیگر در اندوه تو هیچ نگرانی ندارم.
هوش مصنوعی: اگر در روز عید بر من منت بگذاری و به پایم قربان شوی، برای من بزرگترین لطف خواهد بود.
هوش مصنوعی: پیش از آنکه خود را در عشق غرق کنی، به زیبایی و قامت دلنواز من توجه کن.
هوش مصنوعی: تو زیباییهای بسیاری داری؛ چشمانت، رویت، موهایت، خالت و حتی عطر و رنگت، هرکدام به تنهایی جذاب و دلانگیز هستند و در جای خود ارزش دارند.
هوش مصنوعی: عطرها و خوشبوکنندههای مختلفی مانند عنبر، کافور، عود و مشک را به زیبایی ترکیب کردهای و به شیوهای دلنشین آنها را در آغوش گرفتهای.
هوش مصنوعی: شخصی عاشق و غرق در حیرت را تو با زیباییهای خود در شهر نمایان کردهای.
هوش مصنوعی: وقتی سرو در باغ تو را دید، به خاطر قد زیبا و زیبایت شرمنده شد و از قامت خود احساس خجالت کرد.
هوش مصنوعی: دیشب زندگیام بدون تو گذشت و اشکهای عاشقانهام را شستم.
هوش مصنوعی: اگر در تمام دنیا بهدنبال کسی بگردی که مانند تو باشد، نمیتوانی او را پیدا کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون کنی تو ترک نفس و رای خود
در درون خلد بینی جای خود
او چنان غرقست در سودای خود
غافلست از طالب و جویای خود
ور گراید سوی تمکین رای خود
کوه کی جنباندش از جای خود
همچنین ذاکر به پهلوهای خود
یعنی از هر جنبشِ اعضای خود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.