درد ما را دوا تواند بود
زان جفاجو وفا تواند بود
دلبر از این دهان شیرینت
کام جانم روا تواند بود
حالت درد ما که عرضه دهد
پیش او جز صبا تواند بود
گوید آن دردها که بر دل ماست
نازنینا روا تواند بود
ای بت دلربا به عهد رخت
هیچکس پارسا تواند بود
پای بست غم و بلاست دلم
زان دو زلف دوتا تواند بود
تو مرا جانی و ز من دوری
تن ز جان چون جدا تواند بود
آن بت از لطف خویشتن با من
یک نفس گوییا تواند بود
ای بت بی وفا به جان جهان
تا به کی این جفا تواند بود
بی تو جان در تنم نکو نفسی
ای دو دیده کجا تواند بود
دل مهجور من به درد فراق
بیش از این مبتلا تواند بود
من شکسته دلم چو زلف بتان
وصل او مومیا تواند بود
خاک پای تو در دو چشم بصر
دلبرا توتیا تواند بود
صحبت آن نگار شهر آشوب
هیچ بی ماجرا تواند بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره درد و فراق عاشقانه است. شاعر از معشوق مینالد و میگوید که درد او با وفای او درمان میشود. دلبری که با حرفهای شیرینش، دل را شاد میکند و عاشق را در غم و اندوه گرفتار کرده است. شاعر از فاصله میان خود و محبوب شکایت کرده و میخواهد که این جدایی به پایان برسد. او به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و ابراز میکند که بدون او زندگی معنایی ندارد. در نهایت، خود را با آلام فراق و آرزوی وصال توصیف میکند و از معشوق میخواهد که به درد دلش رسیدگی کند.
هوش مصنوعی: دردهای ما با وفا و عشق آن کسی که به ما جفا کرده، درمان خواهد شد.
هوش مصنوعی: عزیزم، با گفتار شیرینت میتوانی دل و جانم را شاد کنی.
هوش مصنوعی: درد و رنج و غم ما را فقط صبا میتواند به او منتقل کند.
هوش مصنوعی: میگوید آن دردهایی که بر دل ماست، ای نازنین، میتواند قابل تحمل باشد.
هوش مصنوعی: ای معشوق جذاب، هیچ کس نمیتواند در برابر زیبایی و جذابیت تو پارسا و پاکدامن باشد.
هوش مصنوعی: دل من در اسارت غم و درد است، زیرا که میتواند فریب دو وزش از زلفهای تو را بخورد.
هوش مصنوعی: تو جان من هستی و از من دوری. چگونه امکان دارد که تن بدون جان زنده بماند؟
هوش مصنوعی: او با مهربانی و لطف خود، به من اجازه میدهد که حتی برای یک لحظه هم که شده، در کنار او باشم و از وجودش بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: ای معشوقه بی وفا، تا چه زمانی میخواهی بر جان من ظلم کنی و از محبت دور باشی؟
هوش مصنوعی: بی تو، زندگیام در این جسم دیگر رنگی ندارد. ای دو چشمانم، کجا میتوانند آرامش بیابند؟
هوش مصنوعی: دل تنها و دور از معشوقم بیشتر از این نمیتواند تحمل درد جدایی را داشته باشد.
هوش مصنوعی: دل من همچون زلفهای معشوق به هم ریخته و پریشان است، اما وصال او میتواند مانند موم، نرم و قابل انعطاف باشد.
هوش مصنوعی: خاک پای تو میتواند به جای دارویی برای چشمهای عاشق من باشد.
هوش مصنوعی: گفتگوی آن معشوق خوشچهره که دلها را به هم میزند، هیچگاه بدون ماجرایی خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.