دل ستد از دستم و در پا فکند
آتش عشقش به دل ما فکند
بانگ ز عشّاق برآمد تمام
زلف ز رخسار چو بالا فکند
زلف پریشان تو باز آن دلم
بردش و در بوته سودا فکند
پرده برانداخت ز روی آفتاب
تابش اندر دل خارا فکند
از نظرم دور نشد یک زمان
تا نظری بر من شیدا فکند
عشق تو بربود ز ما صبر و هوش
در دو جهان حسن تو غوغا فکند
دام سر زلف تو بس صید کرد
مرغ دل ما نه به تنها فکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بارِ دگر جام به دریا فکند
دیده بر آن مردِ توانا فکند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.