دل ستد از دستم و در پا فکند
آتش عشقش به دل ما فکند
بانگ ز عشّاق برآمد تمام
زلف ز رخسار چو بالا فکند
زلف پریشان تو باز آن دلم
بردش و در بوته سودا فکند
پرده برانداخت ز روی آفتاب
تابش اندر دل خارا فکند
از نظرم دور نشد یک زمان
تا نظری بر من شیدا فکند
عشق تو بربود ز ما صبر و هوش
در دو جهان حسن تو غوغا فکند
دام سر زلف تو بس صید کرد
مرغ دل ما نه به تنها فکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عاشقانه و درد فراق صحبت میکند. او میگوید که عشق معشوقش دل او را دچار درد و آتش کرده و عشق او در دل همه عاشقان طنینانداز شده است. زلف معشوقش به طرز جاذبهای قلب او را گرفته و او را به حالت جنون انداخته است. همچنین، تغییرات چشمگیر معشوق به حدی است که هیچ لحظهای از یاد او دور نمیشود و عشق او در دو جهان سر و صدای زیادی به پا کرده است. شاعر از دام زلف معشوق میگوید که دل او را به دست آورده و او را در عشق خود فرامیخواند.
هوش مصنوعی: دل من را گرفت و در پای خود شعلۀ عشقش را به دل ما افکند.
هوش مصنوعی: صدای عاشقان بلند شد و همه زلفهایشان را چون که به سمت آسمان بر افراشتند، از چهرههایشان به نمایش گذاشتند.
هوش مصنوعی: موهای آشفتهات دوباره دل مرا ربود و مرا در شور و هیجان انداخت.
هوش مصنوعی: پرده را از جلوی خورشید برداشت و نورش را در دل سنگی پراکنده کرد.
هوش مصنوعی: هیچگاه از ذهنم دور نشدی و هر لحظه منتظر هستم تا نگاهی به من بیندازی.
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شد که صبر و عقل ما را برباید و زیبایی تو در دو جهان سروصدای زیادی بهپا کرده است.
هوش مصنوعی: دامی که از رشتههای زلف تو درست شده، قلب ما را بسیار گرفتار کرده است و نه تنها ما را در این دام انداخته، بلکه دیگران را هم تحت تأثیر قرار داده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بارِ دگر جام به دریا فکند
دیده بر آن مردِ توانا فکند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.