گنجور

 
جهان ملک خاتون

چرا درد مرا درمان نباشد

چرا جان مرا جانان نباشد

ز روز وصلت ای سلطان خوبان

سر ما را چرا سامان نباشد

ز حد بگذشت درد اشتیاقت

شب هجر تو را درمان نباشد

مرا جانی و تا کی دور باشی

همانا صورت بی جان نباشد

همی گویی به ترک عشق ما گیر

بر ما ترک جان آسان نباشد

چو بید از درد دوری یک زمان نیست

که دل در سینه‌ام لرزان نباشد

به بوی وصلت ای دلدار طنّاز

دلم چون در جهان جویان نباشد

 
 
 
ربات تلگرامی عود
عطار

چو سیر گوی بی چوگان نباشد

گناه از گوی سرگردان نباشد

مشاهدهٔ ۱۰ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
سعدی

توان نان خورد اگر دندان نباشد

مصیبت آن بود که نان نباشد

امیرخسرو دهلوی

دل ما را شکیب از جان نباشد

ور از جان باشد، از جانان نباشد

مرا دشوار ازو باشد صبوری

ز جانان دل صبور آسان نباشد

نباشد ناله عیب از دردمندی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیرخسرو دهلوی
ابن یمین

چه خوش بزمی که جز جانان نباشد

درین محرم بغیر از جان نباشد

سلمان ساوجی

دو درج لعل کان در کان نباشد

دو عقد دُر که در عمان نباشد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه