در عالم لطافت چون یار من نباشد
آشفته کار و باری چون کار من نباشد
بازآ کز اشتیاقت صبرم نماند و طاقت
ترسم که چون بیایی آثار من نباشد
حالی تنم ز سوزی از جور دلفروزی
ور خود ز لطف روزی غمخوار من نباشد
گر مدّعی بداند حالم ز اشتیاقت
در خاطرش دگر بار انکار من نباشد
گر در جهان بگردی و آفاق درنوردی
سنگین دلی جفاجو چون یار من نباشد
بازآر خاطرم را کاندر جهان بجز تو
با هیچ آفریده بازار من نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حسرت و longing (آرزو) شاعر برای یار و معشوقش میپردازد. شاعر بیان میکند که در عین لطافت دنیا، در نبود یار، همه چیز بیمعنا و آشفته است. او نگران است که اگر محبوبش برگردد، ممکن است دیگر نشانی از او در دنیا نباشد. از سوز و درد ناشی از دوری میگوید و تاکید میکند که هیچ چیز نمیتواند جایگزین محبوبش گردد. در واقع، شاعر میخواهد بگوید که عشق و حضور یار برایش بینهایت مهم و ارزشمند است.
هوش مصنوعی: اگر در دنیای لطیف و زیبا کسی مانند یار من وجود نداشته باشد، همه چیز پریشان و آشفته خواهد بود؛ همانطور که کار و بار من در غیاب او دچار مشکل و آشفتگی میشود.
هوش مصنوعی: بیا که دیگر تاب و تحمل دوری تو را ندارم و نگرانم که اگر بیایی، نشانهای از عشق و longing من باقی نمانده باشد.
هوش مصنوعی: من به شدت از درد و بدی دلبری رنج میبرم و اگر روزی من را از لطف خود بیبهره بگذارد، کاملاً تنهاییم را احساس میکنم.
هوش مصنوعی: اگر معشوق بداند که چقدر به او مشتاقم، دیگر نمیتواند نسبت به من خود را انکار کند و حس من در قلبش زنده خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا سفر کنی و به دورترین نقاط بروی، نمیتوانی کسی را پیدا کنی که دلش سنگین و بیرحم باشد، مثل یار من.
هوش مصنوعی: به یادم برگردان، زیرا در این دنیا به جز تو هیچ مخلوقی برای من ارزشمند نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.