هر کرا دل متمایل به جمالی باشد
در دو چشمش ز رخ یار خیالی باشد
دل بیچاره ام از دست خیالت خون شد
خرّم آن دم که مرا با تو وصالی باشد
نکنی یاد من خسته مبادا صنما
بر دلت از من بیچاره ملالی باشد
چون قد و قامت تو سرو نروید به چمن
چون لب لعل تو گر آب زلالی باشد
گل چو رنگ رخ تو نیست به بستان جهان
یا به بالای بلند تو نهالی باشد
گفتم ای دل مرو اندر پی دلبر زنهار
که فراق رخ آن دوست وبالی باشد
ای دل خسته فراقش به کمالست مگر
شب هجران تو را نیز زوالی باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر دگر باره مرا با تو وصالی باشد
خوش ملاقاتی و بس نادره حالی باشد
جان و دل همرهِ اویاند مگر عرضه کند
حال مسکینیِ من گرچه محالی باشد
جز صبا معتمدی نیست که در هر سحری
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.