مرا جز شور تو در سر چه باشد
مرا جز وصل تو درخور چه باشد
شبی از روی لطف و مهربانی
گر آیی نزدم ای دلبر چه باشد
غریبی بی نوایی گر نوازی
ثوابی کن از این بهتر چه باشد
گر آیی پیشم ای سرو سمن بوی
نثار پای تو جز سر چه باشد
وگر بی انتظار از در درآیی
زهی لطفت از آن خوشتر چه باشد
رخم چون زر شد از هجران نگارا
بگو وجهی نگویی زر چه باشد
سر و افسر نهادم در ره عشق
چو سر رفتم غم افسر چه باشد
مرا افسون عشقت کرد بیهوش
به من افسون افسونگر چه باشد
به ظلمات شب هجرت فتادم
بجز نور رخت رهبر چه باشد
نگارا با منت این جور و خواری
نمی دانم نظر تا در چه باشد
بیا کاندر شب تاریک هجران
به چشمم بی تو ماه و خور چه باشد
برت ناخورده ام ای سرو آزاد
گرم گیری شبی در بر چه باشد
به من گفتی جفاکار وفاجوی
جهان را جز بر این دل بر چه باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهنشه گفت ازین بهتر چه باشد
به پا کی خود جزین در خورچه باشد
چو نام اینست نام آور چه باشد
مکرم تر بود از هر چه باشد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.