مرا جز شور تو در سر چه باشد
مرا جز وصل تو درخور چه باشد
شبی از روی لطف و مهربانی
گر آیی نزدم ای دلبر چه باشد
غریبی بی نوایی گر نوازی
ثوابی کن از این بهتر چه باشد
گر آیی پیشم ای سرو سمن بوی
نثار پای تو جز سر چه باشد
وگر بی انتظار از در درآیی
زهی لطفت از آن خوشتر چه باشد
رخم چون زر شد از هجران نگارا
بگو وجهی نگویی زر چه باشد
سر و افسر نهادم در ره عشق
چو سر رفتم غم افسر چه باشد
مرا افسون عشقت کرد بیهوش
به من افسون افسونگر چه باشد
به ظلمات شب هجرت فتادم
بجز نور رخت رهبر چه باشد
نگارا با منت این جور و خواری
نمی دانم نظر تا در چه باشد
بیا کاندر شب تاریک هجران
به چشمم بی تو ماه و خور چه باشد
برت ناخورده ام ای سرو آزاد
گرم گیری شبی در بر چه باشد
به من گفتی جفاکار وفاجوی
جهان را جز بر این دل بر چه باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر پر از احساسات عاشقانه و اشتیاق به معشوق است. شاعر با بیان زیباییها و معانی عمیق، از عشق و جدایی سخن میگوید. او تأکید دارد که جز عشق و وصال معشوق، چیز دیگری برایش مهم نیست. شبها و تنهاییها را با یاد و حضور معشوق در ذهنش زندگی میکند، و ذکر میکند که حتی در درد و رنج جدایی نیز تنها چیزی که میتواند دردش را تسکین دهد، عشق و زیبایی معشوق است. در ادامه، او از سر و افسر عشق به عنوان نمادهایی برای سرسپردگی و فداکاری خود یاد میکند و میپرسد که جز عشق چه چیزی میتواند برتری داشته باشد. در نهایت، شاعر با نگاهی عمیق به انسانی بودن و غم جدایی، عشق را به عنوان تنها نور در تاریکی و ناامیدی معرفی میکند.
هوش مصنوعی: جز شور و شوق تو، هیچ چیز دیگری در ذهن من نیست و هیچ چیز دیگری برای من ارزش ندارد جز پیوند و وصل با تو.
هوش مصنوعی: اگر یک شب به خاطر لطف و محبتت نزد من بیایی، ای معشوق، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
هوش مصنوعی: اگر به یک غریب بیکس محبت کنی، در حقیقت کار نیکو و پاداش بزرگی انجام دادهای. آیا کاری بهتر از این وجود دارد؟
هوش مصنوعی: اگر تو به نزد من بیایی، ای سرو سمن، بویی که به پای تو نثار شده جز سر چه چیزی میتواند باشد؟
هوش مصنوعی: اگر بدون اینکه منتظر باشم به سراغم بیایی، چه چیز از این زیباتر و دلپذیرتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: صورت من به خاطر دوری تو چون طلا شده است، پس بگو که طلا چیست اگر به تو اشاره نکنم.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، من سر و تاج خود را گذاشتم و وقتی به عشق رسیدم، دیگر غم و ناراحتی برایم چه معنا دارد؟
هوش مصنوعی: عشق تو مرا به قدری مجذوب و بیخود کرده که نمیتوانم به حالتی که به من دست داده، فکر کنم. جذابیت و چشمههای عشق تو چنان قوی است که نمیدانم چگونه میتوانم از این حالت رهایی یابم.
هوش مصنوعی: در دل تاریکیهای شب هجرت، جز نور چهرهات، هیچ راهنمایی برای من وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عزیزم، نمیدانم با این حال و احوال چه نظری درباره من داری.
هوش مصنوعی: بیا تا در شب تیره و ناامیدی دوری، به من بگو بدون تو داشتن ماه و خورشید چه ارزشی دارد؟
هوش مصنوعی: ای سرو آزاد، من هنوز از تو بینصیبام. اگر با من شب نشینی کنی، چه خواهد شد؟
هوش مصنوعی: به من گفتی که تو بیوفا هستی و جهان را جز این دل دچار چه چیزی میتواند کرد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهنشه گفت ازین بهتر چه باشد
به پا کی خود جزین در خورچه باشد
چو نام اینست نام آور چه باشد
مکرم تر بود از هر چه باشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.