حال زارم گوییا روزی بر جانان رسد
یا طبیب دل به غور درد بی درمان رسد
گر ز حال زار من دلدار من آگه شود
هم به فریاد من مسکین سرگردان رسد
هم برآید صبحگاهی آفتاب روز وصل
واین شب دیجور هجران را مگر پایان رسد
روز هجران بگذرد دردم نماند بی دوا
نوبت وصل تو یک شب با من حیران رسد
چون گریبان شب وصلش نمی آید به دست
ترسم آه سوزناک من در آن دامان رسد
می کنم صبری به هجران حالیا جان و جهان
هم مگر روزی به غور خاطر یاران رسد
آنکسی کاو سر فدای راه عشقت کرده است
هرگز او را ای عزیز من سخن در جان رسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حال زار و درد دل خود سخن میگوید و به انتظار روزی است که به وصال معشوقش برسد. او از بیتابی در هجران و longing برای عشق مینالد و امیدوار است که حال او به دلدارش برسد. همچنین به طلوع صبح و پایان شب تاریک هجران اشاره میکند و آرزو میکند که دردش با وصال معشوق درمان یابد. شاعر با صبر به انتظار روزی است که به یاد یارانش برسد و در نهایت، از فدای خود برای عشق میگوید و بیان میکند که هیچکس نمیتواند او را از عشقش دور کند.
هوش مصنوعی: حالم به قدری بد است که انگار روزی به محبوبم برسم یا اینکه دکتر دل من بتواند به عمق این درد بیدرمان نفوذ کند.
هوش مصنوعی: اگر محبوب من از حال پریشان و غمگینم باخبر شود، به کمک من مستأصل و سرگردان میآید.
هوش مصنوعی: صبح روز وصال، آفتاب درخشان طلوع میکند و این شب تاریک جدایی، باید یک روز به پایان برسد.
هوش مصنوعی: روز جدایی به پایان میرسد و درد من بدون درمان نخواهد ماند. نوبت وصال تو یک شب به سراغ من میآید و من در حیرت و شگفتی میمانم.
هوش مصنوعی: وقتی که نمیتوانم به وصال او دست یابم و شب به من اجازه نمیدهد، میترسم که آه و نالهام باعث شود که در آغوش او بیفتم.
هوش مصنوعی: در حال حاضر برای جدایی صبر میکنم و امیدوارم روزی یاد و خاطرات عزیزانم به عمق وجودم بازگردد و به من آرامش بدهد.
هوش مصنوعی: هر کسی که جانش را فدای عشق تو کرده است، هرگز نمیتواند سخن به دل تو راه پیدا کند، ای عزیز من.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاقبت این درد دل را هم شبی درمان رسد
واین سر سرگشتهام از وصل با سامان رسد
از رخش گرچه بعیدم هم به عیدم هست امید
کز برای جان او این لاشه در قربان رسد
ای دل امّید از وصال یار برنتوان گرفت
[...]
زینب ای امالمصیبه موسم افغان رسد
کار حلقوم حسین با خنجر بران رسد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.