آن کس که به قدرت ز ازل نیشکر آورد
هم او گرهی باز در آن نیشکر آورد
در قدرت او بین تو که در لیل و نهاری
از خار، گل تازه و از نی شکر آورد
ما درد دلی از غم هجران تو داریم
کان درد طبیبش به دوا گلشکر آورد
گفتند ترا صبر دوا گشت از آن روی
تلخ است ولی میوهای همچون شکر آورد
با مهر رخ بسته شیرین جهان سوز
خسرو به جهان عشق به روی شکر آورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.