صبا آمد پیامی سویم آورد
مگر زان دلبر گلبویم آورد
که بستان شد معطّر از نسیمش
چو از زلف بت مه رویم آورد
هوا گویی ز لطفش مشک بیزست
که بویی زان خم گیسویم آورد
بسی منّت ز باد صبح دارم
کز آن زلف معنبر بویم آورد
خضر سان زندگی از سر گرفتم
که آب زندگی زان جویم آورد
جهان را جان شیرین با تن آمد
حیاتی زآن لب دلجویم آورد
شوم خاک سر کویت نگارا
که آبی از رخت با رویم آورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از پیامی که صبا (باد صبحگاه) از معشوقش آورده صحبت میکند. او به زیبایی و لطافت معشوقش اشاره میکند و میگوید که نسیم باد بستان را معطر کرده و بویی خوش از زلف او میآورد. شاعر از لطافت لحظات صبح و تأثیر آنها بر زندگیاش سخن میگوید و بیان میکند که معشوقش همچون آب حیات است که به او زندگی میبخشد. در پایان، او ابراز میکند که حاضر است به خاک پای معشوقش بیفتد تا از زیبایی او بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی پیامی به من آورد، شاید از آن محبوب گلگونرویم باشد.
هوش مصنوعی: باغ از بوی نسیم او معطر شده است، مانند اینکه زلفهای دلربا و زیبای او را به رفتهایم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در آسمان، نسیم به گونهای ملایم و خوشبو میوزد که شبیه بوی مشک است و این عطر دلنشین شبیه بوی گیسوان من دارد.
هوش مصنوعی: من از نسیم صبحگاه سپاسگزارم که عطر خوش زلفهای معشوقم را به من میآورد.
هوش مصنوعی: من دوباره شروع به زندگی کردم انگار که خضر هستم، چرا که از چشمهٔ آب حیات به دنبال زندگی تازهای میگردم.
هوش مصنوعی: زندگی به دنیا آمده است و به ما روح و معنای شیرینی بخشیده است، این زندگی از لبهای دلجوی من نشأت گرفته است.
هوش مصنوعی: من مانند خاک سر کوی تو شوم، ای زیبا، اگر آب چشمانت بر چهرهام بریزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.