یار من با من وفاداری نکرد
دل ببرد از دست و دلداری نکرد
از سحاب اشک در دریای غم
غرقه گشتم هیچ غمخواری نکرد
یار در روزی چنین یاری کند
یار من روزی چنین یاری نکرد
تا شدم غمخوار در عشقش چه ماند
کان پری رخ با من از خواری نکرد
با وجود این همه آزار و جور
خاطرم آهنگ بیزاری نکرد
در فراق رویت ای آرام جان
دیده مسکین چه خون باری نکرد
راستی در اشکباری روز غم
آنچه او کرد ابر آذاری نکرد
چشم بی خواب من از درد فراق
روز و شب جز گریه و زاری نکرد
من به بازار غمش جان و جهان
طرح می دادم خریداری نکرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جز دلم کس فکر غم خواری نکرد
غیر قیدم کس نگهداری نکرد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.