هیچ کس در غم ایام چو من خوار مباد
این چنین خسته جگر بی دل و بی یار مباد
چون من سوخته ی خسته جگر هیچ کسی
در شب محنت هجر تو گرفتار مباد
من ز غم خوارم و غمخوار ندارم چکنم
در ره عشق تو کس چون من غمخوار مباد
چون بجز لطف تو ای دوست مرا یاری نیست
جز غم عشق توأم در دو جهان کار مباد
ترک مست تو بیازرد مرا دل به جفا
مکن ای دوست کسی در پی آزار مباد
با سر زلف دوتای تو که چین بر چینست
نافه ی مشک ختن در همه تاتار مباد
با وجود خط چون سنبل تر بر قمرت
در همه ملک جهان طبله ی عطّار مباد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.