دُرد دردت تا به کی نوشیم ما
سرّ عشقت تا به کی پوشیم ما
دیگ سودای تو را تا پخته ایم
ز آتش عشق تو در جوشیم ما
تا پیامت آورد باد صبا
بر سر ره جمله تن گوشیم ما
گرچه چون نی زخم هر دستی خوریم
در غم هجر تو خاموشیم ما
در فراقت جامه ی جان چاک شد
با لباس صبر می پوشیم ما
دوش می گفتی شبی بنوازمت
بر امید وعده ی دوشیم ما
شربت وصلم بده کز جام هجر
واله و حیران و مدهوشیم ما
بر نمی آییم با درد و غمت
چند با هجران تو کوشیم ما
ما ز یادت یک زمان خالی نییم
گرچه از یادت فراموشیم ما
گر همه ملک جهانم می دهند
یک سر موی تو نفروشیم ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می زخم عشق می نوشیم ما
خلعتی از عشق می پوشیم ما
در طریق عاشقی چون عاشقان
مدتی شد تا که می کوشیم ما
عشق می گوید سخن از من شنو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.