مرا در درد عشقت چاره ای نیست
ترا پروای هر بیچاره ای نیست
به جست و جوی آن ماه دل افروز
ز خان و مان چو من آواره ای نیست
به دست غم گرفتارم چه چاره
من بیچاره را غمخواره ای نیست
دلت بر حال زار من نبخشید
چنان دل هیچ سنگ خاره ای نیست
دریغا آن دو زلف مشک رنگت
که اندر شانه ی ما تاره ای نیست
چه خوش وقتست وقت گل به بستان
دریغا دور گل همواره ای نیست
به جور عشق و اندوه رقیبان
جهان را جز تحمّل چاره ای نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز غم خردن بتر پتیاره ای نیست
ز خرسندی به او را چاره ای نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.