مقصود جهان از دو جهان وصل نگاریست
ورنی به جهانم بجز این کار چه کاریست
بازآی که روشن شودم دیده به رویت
کز هجر تو بر مردمک دیده غباریست
ای دوست مپندار که ما را شب هجران
بی روی دلارای تو خوابی و قراریست
بی مار میسّر نشود گنج و ز گلزار
دیدی تو گلی تازه که بی صحبت خاریست
زین بیش میازار دل خسته ی ما را
ای دوست که آزار دل خسته نه کاریست
منصور انا الحق زد و بر دار زدندش
ای دیده در او بنگر و بنگر که چه داریست
مشتاق تو بسیار و هوادار تو بی حد
در زمره ی عشاق، جهان در چه شماریست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و longing (اشتیاق) از طرف شاعر میپردازد. شاعر از دو جهان صحبت میکند و میگوید که تنها کاری که در این جهان وجود دارد، عشق و وصال است. او از دوست میخواهد که برگردد تا چشمش به روی او روشن شود، چرا که جدایی خاری است بر دیدهاش. شاعر تأکید میکند که شبهای جدایی بدون حضور محبوب، بیخواب و آرام هستند. او به درد دل خود اشاره میکند و از آزار دادن دل خستهاش پرهیز میکند. در نهایت، شاعر با یادآوری منصور حلاج و فداکاری او در راه عشق، به شدت اشتیاق خود برای وصال معشوق را ابراز میکند و میپرسد که در زمره عاشقان، او چه جایگاهی دارد.
هوش مصنوعی: هدف من از زندگی در این دنیا و آن دنیا فقط وصال محبوب است و به جز این، در زندگی برای من چه معنایی دارد؟
هوش مصنوعی: برگرد و در کنارم باش تا چشمانم دوباره به روشنی بنگرند، زیرا از دوری تو بر مردمک چشمم غباری نشسته است.
هوش مصنوعی: ای دوست، نپندار که در شبهای دوری از تو، ما اینجا آرام و خوابیدهایم. بدون دیدن چهره زیبای تو، هیچ خواب و آرامشی برای ما وجود ندارد.
هوش مصنوعی: برای دستیابی به گنجینهای از ارزشها و زیباییها، گاهی لازم است که با سختیها و چالشها روبهرو شویم. مثل اینکه گلهای زیبا اغلب در کنار خارها روییدهاند و بدون وجود آنها، نمیتوان به زیبایی واقعی دست یافت.
هوش مصنوعی: ای دوست، دیگر ما را بیشتر آزار نده، زیرا آزار دادن دل خسته، کار درستی نیست.
هوش مصنوعی: منصور گفت: «من حقیقت هستم» و به دار آویختندش. ای چشم، به او نگاه کن و ببین که چه چیزی در این حادثه نهفته است.
هوش مصنوعی: من به شدت و با افتادگی به تو علاقهمندم و همراهان تو نیز شمار زیادی دارند. در میان عاشقان، انصافاً دنیا را چگونه باید شمرد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر چون تو بترکستان ای ترک نگاریست
هر روز بترکستان عیدی و بهاریست
ور چون تو بچین کرده ز نقاشان نقشیست
نقاش بلا نقش کن و فتنه نگاریست
آن تنگ دهان تو ز بیجاده نگینیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.