عشق تو مرا در دل و جان نقش نگینست
مهر رخ خوب تو بلای دل و دینست
چشم تو خطا کرد که خون دل ما ریخت
الّا نه خطا زان مه خورشید جبینست
دل کار خطا کرد که در زلف تو آویخت
زیرا که در آن زلف سراسر همه چینست
یک دوست ندارم به جهان در غم رویت
دشمن چه توان گفت که یک روی زمینست
در دل بجز از مهر رخ خواب توأم نیست
چشم تو چرا با من بیچاره به کینست
گر وعده ی دیدار ندادی دل ما را
هر وعده که دادی نه چنان بود چنینست
گفتند وفا در دل او نیست نه آن بود
امّید من و عهد تو ای دوست همینست
در کار غم عشق تو کردم دل و دین را
دل رفت و اگر جان برود بنده رهینست
خواهم که شوم خاک سر کوی تو ای دوست
لکن چه کنم دشمن بدخو به کمینست
ما دل به جفاهای جهانی بنهادیم
گر میل تو ای دلبر بدمهر بدینست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به عمق عشق و احساساتش اشاره میکند. او عشق معشوق را به عنوان جواهری در دل و جان خود توصیف میکند و میگوید که زیبایی چهرهاش بلای دل و دین او شده است. شاعر از چشمان معشوق گلهمند است که موجب ریختن خون دل او شدهاند و دلش به دور زلفهای معشوق آویخته شده است، در حالی که میداند زلفها پر از چین و پیچ هستند. او ابراز میکند که در این جهان فقط در غم روی معشوق نمیتواند دوستی داشته باشد و دلش جز عشق معشوق خواب دیگری ندارد. شاعر از وعدههای معشوق یاد میکند و میگوید که اگر وعده دیدار نداده باشد، آنچه داده، وفا نبوده است. در نهایت، او خود را بنده عشق میداند و آرزو دارد در خاک پای معشوق بماند، ولی از دشمنان بدخو میهراسد. شاعر از غم و جفاهای دنیا رنج میبرد و از معشوقش میخواهد که به او توجهی داشته باشد.
هوش مصنوعی: عشق تو برایم مانند نگینی در دل و جانم جا دارد؛ و زیبایی چهرهات برای روح و ایمانم دردسر ساز است.
هوش مصنوعی: چشم تو اشتباه کرد که باعث رنجش و ناراحتی ما شد، اما نه، این اشتباه از وجود تو نیست بلکه از آن زیبایی است که همچون خورشید بر پیشانی تو میدرخشد.
هوش مصنوعی: دل با کار نادرستی به زلف تو آویخته است، چرا که در آن زلف به طور کامل پر از چین و خم است.
هوش مصنوعی: در این دنیا یک دوست را ندارم و در غم دیدن روی تو، از دشمن چه میتوان گفت، چون زمین فقط یک رویی دارد.
هوش مصنوعی: در دل من جز عشق به چهرهات هیچ حسی وجود ندارد. چرا چشمانت با من درمانده اینگونه با کین و دشمنی رفتار میکند؟
هوش مصنوعی: اگر قول دیدار به ما ندادی، هر وعدهای که به ما دادی، نمیتواند مانند آن باشد. این نشان میدهد که انتظار دیدار برای ما مهمتر از هر قول دیگری است.
هوش مصنوعی: گفتند که در دل او وفایی وجود ندارد و این چیزی نیست که به آن امید داشتم، ای دوست، این همان چیزی است که بین ما بوده است.
هوش مصنوعی: در عشق تو، من تمام دل و ایمانم را فدای این غم کردم. دل از دست رفت و اگر جانم هم از بین برود، من همچنان تسلیم و وفادار هستم.
هوش مصنوعی: میخواهم که در کنار تو باشم و خاک پای تو شوم، اما چه کنم که دشمن بدخلق در کمین است و مانع میشود.
هوش مصنوعی: ما قلبمان را به سختیها و بیوفاییهای دنیا سپردیم، اگرچه میدانیم که گرایش تو ای محبوب نامهربان همینه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این قصر خجسته که بنا کردهای امسال
با غرفهٔ فردوس به فردوس قرینست
همچون حرمش طالع سعدست و مبارک
همچون ارمش نقش مهنا و گزینست
چون قدر تو عالی و چو روی تو گشاده
[...]
آن ترک پریچهره مگر لعبت چینست
یا ماه شب چارده بر روی زمینست
در ابر سیه شعشعه ی بدر منیرست
یا در شکن کاکل او نور جبینست
آن ماه تمامست که بر گوشه بامست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.