آن روی نگویند مگر صورت جانست
و آن چشم نگویند مگر قوت روانست
و آن زلف نباشد مگر آن عنبر سار است
و آن لب نتوان گفت که از دیده نهانست
تشبیه به مه روی تو را چون بتوان کرد
و آن قد دلارای مگر سرو روانست
آنی تو سراسر که همه مایه ی لطفی
در جان من این آتش عشق تو از آنست
عمریست که در حسرت یک لحظه وصالت
خون دلم از دیده ی غمدیده روانست
چون ترک غم عشق تو ای دوست بگویم
تا جان بودم در تن و تا سعی و توانست
مشکل همه اینست که آن دلبر بی مهر
با ما به زبانست و دلش با دگرانست
ای دوست چو بوسیدن پایت نتوانم
از دور دعای منت آخر چه زیانست
بوی سر زلفین توأم مایه روحست
لعل لب شیرین توأم قوّت جانست
ای دل غم ایام بگو چند توان خورد
بسیار مخور غصّه که عالم گذرانست
نومید نشاید که کنی بنده ی خود را
بر لطف تو امّید مرا هر دو جهانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عشق پرداخته و به توصیف معشوق و احساسات شاعر نسبت به او میپردازد. شاعر از زیباییهای ظاهری معشوق صحبت میکند و هر ویژگی را با مفاهیم عمیقتری مرتبط میسازد. او همچنین به حسرت و درد جدایی و دوری از معشوق اشاره میکند و میگوید که عشق او به شدت در جانش شعلهور است.
شاعر از سختی احساس به عشق و عدم توجه معشوق به خود گلایه میکند، اما در عین حال امیدش را از دست نمیدهد و بر لطف معشوق تکیه میکند. در نهایت، شاعر به مخاطب خود توصیه میکند که از غم و اندوه نگذرد، چون این دنیا گذراست و باید امیدواری را حفظ کرد.
هوش مصنوعی: چهره زیبا تنها ظاهر را نمایش میدهد و آن چشمها نشانهای از عمق روح و زندگی درون فرد هستند.
هوش مصنوعی: زلفی که میبینی جز عطر خوشی نیست و لبهایش را نمیتوان به راحتی از نظر دور دانست.
هوش مصنوعی: تشبیه زیبایی صورت تو به ماه، کار آسانی نیست، چون تو آنقدر زیبا هستی که حتی قد تو را هم میتوان به سروهای خوشقد و قامت تشبیه کرد.
هوش مصنوعی: تو در همه جا حضور داری و مهربانی تو منبعی از لطف برای جان من است. این عشق تو است که در دل من شعله ور شده.
هوش مصنوعی: سالیان طولانی است که به خاطر یک لحظه ملاقات تو، قلب شکستهام از چشمانم اشک میریزد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جان در بدنم باشد و تلاش و توانایی داشته باشم، به تو میگویم که غم عشق تو را ترک کردهام، ای دوست.
هوش مصنوعی: مشکل همه این است که آن معشوق سرد و بیمحبت، ظاهراً با ما حرف میزند، اما در واقع دلش متعلق به دیگران است.
هوش مصنوعی: ای دوست، اگر نتوانم پایت را ببوسم، از دور دعای تو را میکنم. در این صورت، چه ضرری دارد؟
هوش مصنوعی: بوی موهای تو روح من را تازه میکند و طعم شیرین لبت انرژی و قوتی برای جانم به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: ای دل، در مورد غم روزگار بگو که چقدر میتوانی تحمل کنی. زیاد بر خود غصه نخور، چرا که دنیا موقتی و گذراست.
هوش مصنوعی: نباید ناامید شد و به لطف تو امید دارم که هر دو دنیا در دست توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الْمِنَّةُ لِلّٰه که این ماهِ خزانست
ماهِ شُدن و آمدنِ راهِ رَزانست
از بسکه درین راهِ رز انگور کشانند
این راهِ رَز ایدون چو رهِ کاهکَشانست
چون قُوسِ قُزَح برگِ رَزان رنگبهرنگند
[...]
هجران تو ای شهره صنم باد خزانست
کاین روی من از هجر تو چون برگ رزانست
در طبع نشاطم طمع وصل چنانست
در باغ دلم باد فراق تو همانست
رازی ز ازل در دل عشاق نهانست
زان راز خبر یافت کسی را که عیانست
او را ز پس پردهٔ اغیار دوم نیست
زان مثل ندارد که شهنشاه جهانست
گویند ازین میدان آن را که درآمد
[...]
صدر ثقة الدین کنف خلق جهانست
خاک دراو کعبهٔ اشراف زمانست
آراسته از طالع او روی سپهرست
افروخته از طلعت او صحن جهانست
در خدمت او تقویت خرد و بزرگست
[...]
ای دیده در آن شکل و شمایل نظری کن
گر زآنکه تو را آرزوی دیدن جانست
روئیست در آن چشم جهانی متحیر
زلفی که پریشانی احوال جهانست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.