مرا عشق رخت یاری قدیمست
غم عشق تو دلداری قدیمست
نه امروزست ما را با غمت کار
که بازار تو بازاری قدیمست
نه گل را رنگ و بوی امروز بودست
جهان را بین که گلزاری قدیمست
به روی گل هزار آشوب دارد
گذار او را که بازاری قدیمست
جدیدی نیست ما را عشق رویت
که عشق طلعتت یاری قدیمست
بنای عاشقی از ما ندانید
حدیث عاشقی باری قدیمست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق قدیمی و پایدار سخن میگوید. شاعر اشاره میکند که احساس عاشقی و غم ناشی از آن نه تنها به زمان حال مربوط نمیشود بلکه ریشه در گذشته دارد. او به زیبایی و عطر گلها نیز اشاره میکند و میگوید که این زیباییها نیز قدیمی و مانا هستند. به طور کلی، شاعر بر اهمیت و جاودانگی عشق و احساسات عمیق اشاره می کند و نشان میدهد که عشق حقیقی هرگز کهنه نمیشود.
هوش مصنوعی: عشق تو همیشه برای من comforting و دلگرمکننده بوده و سالهاست که در دل من جا دارد.
هوش مصنوعی: امروز ما را با غم تو کاری نیست، زیرا بازار تو دیگر بازاری قدیمی شده است.
هوش مصنوعی: امروز نه گل رنگ و بوی خاصی دارد، بلکه باید به جهان نگاه کنیم که همچنان یادآور گلزارهای قدیم است.
هوش مصنوعی: او مانند کسی است که در میان گلها و زیباییها دچار ناآرامی و اضطراب است، چرا که سابقه و تجربیاتش در زندگی او را در جریانی متلاطم قرار داده است.
هوش مصنوعی: عشق به چشمان تو برای ما چیز تازهای نیست، چون عشق به زیباییات همیشه در دل ما بوده و جزو خاطرات قدیمی ماست.
هوش مصنوعی: عاشقی را از ما نپرسید، چون داستانش مربوط به زمانهای دور است و شاید دیگر نتوانیم به خوبی از آن یاد کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.