ای یار دلم را غم تو یار قدیمست
مهر تو مرا مونس و درد تو ندیمست
از درد فراق رخت ای نور دو دیده
از دیده مرا بر رخ زر اشک چو سیمست
ای باد صبا نکهت زلفش به من آور
کاین خسته دل غم زده قانع به نسیمست
گر هست چو سروش سوی ما میل بگویش
ما را ز بد دشمن بدخواه چه بیمست
گر ملک عجم بی تو سراسر همه بخشند
حقا که به نزد من دلداده ضمینست
از من گنهی گر به وجود آمده باشد
شکرست خدا را که دل دوست رحیمست
بالای تو چون سرو روانست به بستان
چشمان تو چون نرگس و زلف تو چو جیمست
در چشم دلم روی تو چون بدر تمامست
گویی که سواد دهنت حلقه ی میمست
بیچاره دلم سیرکنان گرد جهان گشت
بر خاک در دوست کنون گشته مقیمست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی دلتنگی و غم یار قدیمی است. شاعر از درد فراق معشوق صحبت میکند و نالههای دلbroken خود را بیان میکند. او از باد صبا درخواست میکند که بوی زلف beloved را به او برساند. شاعر در این اظهارات به عشق و وابستگی عمیق خود اشاره میکند و بیان میکند که حتی اگر دنیا بدون معشوقش پر از نعمت باشد، برای او هیچ معنایی ندارد. همچنین، او به زیباییهای محبوبش اشاره کرده و در نهایت از شکوه و سادگی عشق خود سخن میگوید. دلش اکنون در کنار در دوست مقیم شده و به گشت و گذار در جهان پایان داده است.
هوش مصنوعی: ای محبوب، غم تو همیشه در دل من وجود دارد و به مانند یک دوست قدیمی است. مهر و محبت تو همیشه به من آرامش میدهد و دردهای تو هم به نوعی مانند همدم من شدهاند.
هوش مصنوعی: از درد جدایی تو، ای روشنی چشمانم، اشکهایی که از چشمانم بر روی صورتم میریزد، مانند نقره است.
هوش مصنوعی: ای باد خوشبو، بوی خوش زلف او را برای من بیاور، چون این دل خسته و غمگین من به نسیم دلانگیز راضی است.
هوش مصنوعی: اگر مانند سروش (فرشته) به ما تمایل دارد، به او بگویید که از بدخواهان بد، هیچ نگرانی نداریم.
هوش مصنوعی: اگر سرزمینهای غیرعرب همه چیز را به تو بدهند، برای من که دلدادهام، آنچه اهمیت دارد، تو هستی.
هوش مصنوعی: اگر از من خطایی سرزده باشد، سپاسگزارم از خداوند که دل دوست بخشنده و مهربان است.
هوش مصنوعی: وجود تو مانند سروی است که در باغ میبالید و چشمانت مانند نرگس زیبایی دارند و موهایت به مانند گیسوانی زیبا و دلربا هستند.
هوش مصنوعی: در دل من، چهرهات مانند ماه کامل میدرخشد. انگار سیاهی لبهایت حروفی از حرف «میم» را تشکیل میدهد.
هوش مصنوعی: دل بیچارهام به سفرهای دور و دراز افتاده بود، اما اکنون در کنار تو و بر سر خاکت سکنی گزیده است و از سفر خسته شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می هست و درم هست و بت لاله رخان هست
غم نیست وگر هست نصیب دل اعداست
زو دوسترم هیچ کسی نیست و گرهست
آنم که همی گویم پازند قرانست
هر کو به جز از تو به جهانداری بنشست
بیدادگرست ای ملک و بیخرد و مست
دادار جهان ملک جهان وقف تو کردهست
بر وقف خدا هیچکسی را نبود دست
طاهر ثقت الملک سپهر است و جهانست
نه راست نگفتم که نه اینست و نه آنست
نی نی نه سپهر است که خورشید سپهر است
نی نی نه جهانست که اقبال جهانست
آن چرخ محلست که با حلم زمینست
[...]
ایام نشاط است که عید است و بهار است
گیتی همه پربوی گل و رنگ و نگار است
در هر وطنی خرمی از موکب عیدست
در هر چمنی تازگی از باد بهارست
تا باد بهاری به سوی باغ گذر کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.