چو شوق روی تو بر بودم اختیار از دست
برفت چون سر زلف توأم قرار از دست
به دست بود مرا دامن نگار دریغ
که برد چرخ جفا پیشه ام نگار از دست
گرت رسد به گریبان دوستان دستی
بگیر دامن یاران خود مدار از دست
اگر به دست تو افتد شبی سر زلفش
مده دو زلف پریشانش زینهار از دست
خیال قامت دلخواه ما چو سرو سهیست
برفت از نظر ما و رفت یار از دست
به جان رسید دل من ز دست جور فراق
جفا و جور ز بهر خدا بدار از دست
چو جان رسید به لب، دلبرم نظر فرمود
چو حاصلم بود اکنون که رفت کار از دست
نه روزگار وفا کرد با من و نه نگار
ز دست رفت جهان را چو روزگار از دست
قرار و خواب و شکیبایی و جفا بردن
برفت از غم عشق تو هر چهار از دست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از شوق و عشق به معشوقهاش سخن میگوید و مینویسد که به خاطر زیبایی او، اختیار از دستش رفته است. او متوجه میشود که زیبایی معشوق در دسترسش نیست و دامن او از دست رفته است. شاعر به دوستانش توصیه میکند که اگر فرصتی برای دستیابی به یارانی دارند، آن را از دست ندهند. او در حسرت زیبایی معشوق و دوری از او به سر میبرد و از درد فراق مینالد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که نه روزگار و نه معشوق به او وفا نکردهاند و تمام آرامش و شکیباییاش بر اثر عشق معشوق از دست رفته است.
هوش مصنوعی: وقتی به شدت شوق دیدن تو را دارم، اختیار و کنترل خود را از دست میدهم، مانند اینکه با دیدن موهای عریض و زیبا تو، همه آرامش و قرارم را از دست میدهم.
هوش مصنوعی: به دست من بود دامن آن معشوق، اما افسوس که سرنوشت بیرحم آن دامن را از من گرفت و آن معشوق از دستم رفت.
هوش مصنوعی: اگر به دوستانت دسترسی پیدا کردی، هرگز دامن یاران را از دست نده و به آنها کمک کن.
هوش مصنوعی: اگر شبی به دستت بیافتد، موهای او را که در هم ریخته است به هم نریز و اجازه نده که دلبریاش تو را فریب دهد.
هوش مصنوعی: تصور زیبایی که در دل داریم مثل سرو بلند و زیباست، اما از دید ما دور شده و یار از دست ما رفته است.
هوش مصنوعی: دل من به شدت از درد دوری و ناملایمات رنج میبرد. از تو خواهش میکنم که به خاطر خدا این شرایط سخت را از من دور کن.
هوش مصنوعی: وقتی که عمر به پایان نزدیک شد و جانم به لب رسید، محبوبم مرا نگریست و من با احساس افتخار از زندگی خود به یادگار رسیده، اما اکنون که همه چیز از دست رفته است.
هوش مصنوعی: نه زمانه با من وفا کرد و نه محبوبم، وقتی که زمانه بر دنیا غلبه کرد و همه چیز از دست رفت.
هوش مصنوعی: از غم عشق تو، دیگر نه آرامش دارم، نه خواب به چشمانم میآید، نه میتوانم صبر کنم و نه میتوانم از سختیها و بیرحمیهایت رنج بکشم. تمام اینها از دستم رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.