سرو از قد و قامت تو پستست
بر خاک ره از غمت نشستست
گویی که گل مرا ز بنیاد
از آب و هوای تو سرشتست
از سر بگذشت آب چشمم
اینم به فراق سرگذشتست
این عادت و خوی و بوی کاوراست
ز آدم نبود که او فرشتست
تخم غم مهر خویش گویی
در جان رهی به عشق کشتست
کشتی به جفا جهانی آخر
یک روز نگفته ای که زشتست
حال دل خویش چون بگویم
گویی تو که اینش سرنبشتست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با بیان احساسات عمیق خود به عشق و فراق میپردازد. او میگوید که قامت محبوبش از درختان بلندتر است و غم او بر خاک نشسته است. شاعر معتقد است که گل وجود او از ویژگیهای محبوبش ساخته شده و این عشق به او فراتر از دنیا و آدمی است. شاعر از درد و غم عشق که در دلش کاشته شده صحبت میکند و به ناامیدی از وفاداری محبوب اشاره میکند. در نهایت، او از حال دلش میگوید و میسازد که این حالت او سرنوشتی است که برایش نوشته شده است.
هوش مصنوعی: سرو در قد و قامت تو کوتاهتر از آن است که در برابر زیباییات قرار بگیرد و غم تو آنچنان سنگین است که حتی بر روی زمین احساس سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد گل من از ابتدای وجودش با آب و هوای تو شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: چشمهایم بیوقفه اشک میریزند و این درد جدایی برایم بسیار سخت و عمیق است.
هوش مصنوعی: این ویژگیها و رفتارهای خاص، متعلق به انسان نیست و او فرشتهوار است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که درد و غم ناشی از عشق در دل و جان کسی نهفته است، گویی که این غم بهعنوان بذر عشق در وجود او کاشته شده است.
هوش مصنوعی: کشتی به ظلم و ستم، روزی به جایی میرسد که باید بگوید این کار ناپسند است.
هوش مصنوعی: میگویم حال دل خود را، اما گویی تو این را از پیش میدانی و خودت هم به نوعی در این سرنوشت نقش داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.