صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی
به گوش یار رسان حال ما چو بتوانی
چو چشم سرخوش تو ناتوان و بیمارم
دمی تو نام من خسته بر زبان رانی؟
ز جان و دل شده ام بنده ات بدار مرا
کسی ز خود نرمانید بنده جانی
دلم به درد فراق تو سخت رنجوست
بیا که درد دل خسته را تو درمانی
چو مسکن دل من ای صبا نسیم تو است
خوش آمدی تو همانا ز کوی جانانی
به دامنت زده ام دست همّت از دو جهان
تو آستین جفا تا به چند بفشانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دل تنگی و درد فراق محبوب خود مینالد و از صبا (باد) میخواهد که حال او را به یارش برساند. او به شدت به محبوب وابسته است و میگوید که در غیاب او، دلش به شدت رنج میکشد. شاعر از صبا میخواهد که به او یاری کند و دردهایش را تسکین دهد و همچنین از محبوبش میخواهد که دست از بیمحبتی بردارد و به او عشق ورزد. بهطور کلی، این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و اندوه فراق است.
هوش مصنوعی: ای باد صبا، تو خوب میدانی که دل ما چقدر تنگ و غمگین است. اگر بتوانی، حال ما را به گوش یار برسان.
هوش مصنوعی: وقتی که چشمان شاداب تو ناتوان و بیمارند، آیا لحظهای نام منِ خسته را بر زبان نمیآوری؟
هوش مصنوعی: من خود را به تو تقدیم کردهام و جان و دل را برای تو فدای کردهام. تنها مرا به حال خود رها نکن و از من جدا مشو، زیرا من برای تو زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: دل من از دوری تو به شدت رنج میکشد، بیا که تو تنها کسی هستی که میتوانی به این درد درمان ببخشی.
هوش مصنوعی: ای باد صبا، خوش آمدی! تو خانه دل منی و از کوی محبوب من آمدهای.
هوش مصنوعی: من به دامنت امید بستهام، ولی تو با نادیدهگرفتن من چه قدر میخواهی درازی کنی و بیتوجهی نمایی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی
برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم
که حیف باشد روح القدس بسگبانی
بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی
مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی
سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی
که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی
معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان
[...]
در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی
بکار من چو سر زلف تو پریشانی
کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان
که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی
بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟
[...]
به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی
که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی
چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش
اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی
غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.