تو مرا دردی و تو درمانی
نور چشمی و راحت جانی
من ندارم بجز تو در عالم
هیچکس جان من تو می دانی
جان به پای تو کردم از سر شوق
تا به کی دست بر من افشانی
تا دو دیده به زلف تو بستم
نشدم خالی از پریشانی
برده ای خواب و هوش و صبر و قرار
از من ای دلپذیر تا دانی
دل ببردی و قصد جان کردی
نازنینا به چشم و پیشانی
جان و دل در سر غمت کردم
من مسکین ز روی نادانی
تو ندانی غمم مگر روزی
که به درد فراق درمانی
آبرو برده ای مرا تا کی
بر سر خاک راه بنشانی
آتش عشق تو ز باد هوا
شد فروزان نگار روحانی
تو سبک روحی و لطیف و ظریف
چون کنم بیش ازین گرانجانی
تو خداوندی و جهان از جان
بر درت هست بنده جانی
من جهان در سر غمش کردم
فارغ آن دلبر از جهانبانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عشق و درد و اندوه ناشی از فراق میگوید. شاعر عشق خود را به معشوق بیان میکند و او را درمان دردهایش میداند. او به شدت به معشوق وابسته است و زندگیاش را بدون او بیمعنا میبیند. احساساتی چون عشق، جنون و پریشانی در این اشعار به وضوح دیده میشود و شاعر به معشوق میگوید که تا زمانی که او را در کنار خود ندارد، درد و غم ادامه خواهد داشت. همچنین، شاعر از سختیها و رنجهایی که در این عشق متحمل شده، سخن میگوید و امیدوار است که روزی معشوق از حال او آگاه شود و به درد فراق او پی ببرد. در نهایت، او به لطافت و زیبایی معشوق اشاره کرده و خود را بنده او میداند.
هوش مصنوعی: تو برای من آزار و دردی، اما همچنین مایهی درمان و شفای من هستی. تو نور چشمان من هستی و آرامش بخش دل من.
هوش مصنوعی: من هیچ کس دیگری در این دنیا ندارم جز تو و تو خوب میدانی که جان من در دستان تو است.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و ارادت به تو جانم را فدای تو کردم، ولی تا کی باید منتظر باشم تا تو به من لطف و محبت کنی؟
هوش مصنوعی: تا وقتی که دو چشمم را به زلف تو دوختم، از نگرانی و آشفتگی خالی نشدم.
هوش مصنوعی: ای دلپذیر، تو به طرز عجیبی خواب و هوش و صبر و قرار را از من گرفتهای تا این را بفهمی.
هوش مصنوعی: دل را از من گرفتی و با چشمان و پیشانیات، قصد جانم را کردی، ای نازنین.
هوش مصنوعی: من به خاطر نادانیام، جان و دل خود را در غمت گذاشتم و از این موضوع رنج میبرم.
هوش مصنوعی: تو هرگز نمیدانی چقدر به خاطر فراق و جدایی غمگین هستم، مگر زمانی که خودت دچار درد جدایی شوی و به فکر یافتن درمان برای آن بیفتی.
هوش مصنوعی: تو چه زمانی میخواهی به من آبرو بدهی و تا کی من باید در کنار یاد تو نشسته و غمگین باشم؟
هوش مصنوعی: آتش عشق تو با نیروی باد آتش گرفت، ای جان زیبا و روحانی.
هوش مصنوعی: تو روحی سبک و لطیف داری؛ چگونه میتوانم بیشتر از این بر تو فشار بیاورم؟
هوش مصنوعی: تو خدای بزرگی و تمام جهان به خاطر توست، و من همچون بندهای جان به جانت سپردهام.
هوش مصنوعی: عشق او باعث شده که من تمام توجهام را به او معطوف کنم و دیگر از دنیای اطراف غافل شدهام. دلبر من برایم چنان اهمیت دارد که از همهچیز دیگر بیخبر هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساخت آنگه یکی بیوگانی
هم بر آئین و رسم یونانی
ما به هر مجلسی ز تو زده ایم
همچو بلبل هزاردستانی
بسته کاری نکرده ای با ما
مردمی کرده ای فراوانی
زود در هر چه خواستیم از تو
[...]
تا کی این لاف در سخن رانی
تا کی این بیهده ثنا خوانی
گه برین بی هنر هنر ورزی
گه بر آن بی گهر درافشانی
با چنین مهتران بی معنی
[...]
ای پناه همه مسلمانی
رافع بن علی شیبانی
تاج دینی و از مکارم تو
همه اصحاب دین بآسانی
در معالی بلند مرتبتی
[...]
من یکی شاعرم نه سامانی
نز نژاد ملوک ساسانی
نه مرا باد حشمت میری
نه مرا اسب و طوق سلطانی
نه غلامان رومی و خزری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.