جز خیال رخ تو در دل ما ننشستست
مهر از آن روی چو ماه تو دلم بگسستست
سرگذشتیست مرا دوش که ای سرو سهی
جز خیال تو کسی بر سر ما نگذشتست
بی وفایی مکن ای دوست که هرگز چون تو
در جهان هیچ کسی عهد و وفا نشکستست
در هوای سر کوی تو دل مسکینم
شاه بازیست مقید که پرش بربستست
در چمن گرچه به دسته گل رنگین بندند
در سر چشمه ی جان سرو قدش بررستست
بیش از این تیغ ستم هیچ مزن بر جانم
که دل خسته ام از تیر جفایت خستست
ناوک غمزه دگر بر دل رنجور مزن
که چو ابروت فغانم به فلک پیوستست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.