جز خیال رخ تو در دل ما ننشستست
مهر از آن روی چو ماه تو دلم بگسستست
سرگذستیست مرا دوش که ای سرو سهی
جز خیال تو کسی بر سر ما نگذشتست
بی وفایی مکن ای دوست که هرگز چون تو
در جهان هیچ کسی عهد و وفا نشکستست
در هوای سر کوی تو دلم مسکینم
شاه بازیست مقید که پرش بربستست
در چمن گرچه به دسته گل رنگین بندند
در سرچشمه ی جان سرو قدش بررستست
بیش از این تیغ ستم هیچ مزن بر جانم
که دل خسته ام از تیر جفایت خستست
ناوک غمزه دگر بر دل رنجور مزن
که چو ابروت فغانم به فلک پیوستست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
نه تنها ظهور صفاتت بذاتست
که آئینه روی ذاتت صفاتست
کتاب کمالت که اوراق فضلست
یکی فرد از آن دفتر کایناتست
بیک جرعه صد مرده را زنده سازد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.