گنجور

 
جهان ملک خاتون

چه شود گر فکند بر من مسکین نظری

یا بپرسد ز دل سوخته خرمن خبری

روز من تیره شد از جور فراقت صنما

شب هجر تو همانا که ندارد سحری

گر توانی که بجویی دلم امروز بجوی

ورنه بسیار بجویی و نیابی اثری

به قیامت ز لحد نعره زنان برخیزم

چو سر خاک من ای دوست گذاری گذری

گر به جان من بی دل دگری هست تو را

من بیچاره به جای تو ندارم دگری

جان ز من خواسته بودی صنما شرمت باد

چون فرستم بر جانانه چنین مختصری

به جهان ماه ندیدم که نهادست کلاه

سرو هرگز نشنیدم که ببندد کمری

قدمی بر سر بیمار نه ای جان و جهان

تا به هر گام به پای تو فشانیم سری

 
 
 
گلها برای اندروید
فرخی سیستانی

دل من خواهی و اندوه دل من نبری

اینْت بی‌رحمی و بی‌مهری و بیدادگری

تو بر آنی که دل من ببری دل ندهی

من بدین پرده نیم، گر تو بدین پرده دری

غم تو چند خورم و انده تو چند برم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
منوچهری

چون به هم کردی بسیار بنفشهٔ طبری

باز برگرد به بستان در چون کبک دری

تا کجا بیش بود نرگس خوشبوی طری

که به چشم تو چنان آید، چون درنگری

مسعود سعد سلمان

آلت کشتن داری صنما غمزه و کارد

زین دو ناکشته ز دستت نرهد جانوری

تو مرا جانی و چون با تو بوم جانوری

زنده گردم که ز دیدار تو یابم نظری

می بترسم که مرا روزی بکشی تو از آنک

[...]

امیر معزی

گشت تابنده ز گردون معالی قَمَری

گشت تابنده ز دریای معانی گهری

سال تو فرخ و فرخنده شد از شادی آنک

ملک‌العرش عطا داد ملک را پسری

ملک باغ‌ است و در آن باغ‌ ملک سنجر هست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
سنایی

برهٔ بریان هر جا که بود چاکر تست

طبق حلوا داماد و تو او را خسری

خوردنیهای جهان گر به شکم جمع شدند

همه گفتند که ای خواجه تو ما را پدری

ای همه نزهت و شادی و همه راحت و روح

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه