صبا بازآ که درمانم تو داری
نسیم زلف جانانم تو داری
منم رنجور و مهجور از فراقت
دوای این دل و جانم تو داری
طبیبان از علاجم خسته گشتند
شفای درد من دانم تو داری
بیاور بوی زلفت تا شوم خوش
که در هجران پریشانم تو داری
بگویش از من مسکین خدا را
منم سرگشته سامانم تو داری
نگویی ای بت دلخواه تا کی
چنین بی هوش و حیرانم تو داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو داری قلب هم جانم تو داری
که هم پیدا و پنهانم تو داری
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.