گنجور

 
جهان ملک خاتون

چرا بی جرم با ما جنگ داری

همه سوی جفا آهنگ داری

نگویی کز چه رو ای دوست جانا

چو گل یک هفته بو و رنگ داری

دل ما با دهان تست از آن روی

دهانی چون دل ما تنگ داری

مرا نام لبت کام زبانست

تو نامم بشنوی زان ننگ داری

چو چشمت در جهانداری نگارا

هزاران شیوه و نیرنگ داری

دلا در چنگ غم چون نی همی نال

که باد از وصل او در چنگ داری

به چشم دل نمی بینی جهان را

که بر آیینه دل زنگ داری

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode