گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده

دل ما ترک هوای غم هر جا کرده

رو به روی غمت آورده و دل برده ز دست

از جهانی شب وصل تو تمنّا کرده

از دو چشمم همه شب خیل خیالت نرود

در درون دل و جان مهر تو مأوا کرده

دل همی جست پناهی و بلای شب هجر

دیده ی جان سر زلفین تو پیدا کرده

نکهت پیرهن یوسف جان می شنوم

چشم یعقوب حزین بوی تو بینا کرده

در تمنّای شب وصل تو شد عمر عزیز

ای بسا جور که هجران تو بر ما کرده

در غم حسرت دیدار تو ای جان جهان

همه شب بخت بدم دیده چو دریا کرده

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode