گر کند میل جفا دلبر من گویم چه
ور دهد ترک من و عهد وفا گویم چه
دل ببرد از من و خون ریزدم اکنون از چشم
دارد این جرم بر این خسته روا گویم چه
پادشاهیست اگر جان بنوازد به کرم
ور براند ز سر کوی گدا گویم چه
گر طبیبان جهان درد دل خسته کنند
از لب لعل تو ای دوست دوا گویم چه
گفته ای دیده بدوز از قد و بالای چو سرو
سرو قدّش چو کند نشو و نما گویم چه
من به دیدار شده قانع از آن روی چو ماه
گر بگوید به سر کو تو میا گویم چه
گر بگوید شب دلخواه به امّید وصال
تو بده جان و جهان را به بها گویم چه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.