ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخته
جانم روانی مسکن خود را بدو پرداخته
ای نور هر دو دیده ام در پیش شمع روی تو
مسکین دلم پروانه وش جان و جهان در باخته
نقد روان ما غمت بربود از دستم ولی
در بوته هجران تو قلب دلم بگداخته
تا کی به غم دم درکشی در هجر او فریاد کن
ای دل به بستان غمش کمتر نه ای از فاخته
با آنکه او بر جان من بس جور و خواری می کند
بیچاره ی مسکین دلم با جور او در ساخته
داری به جای من بسی دلبر ولیکن دلبرا
ما در جهان بیوفا جز تو کسی نشناخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و دلتنگی شاعر اشاره دارد. شاعر از زیبایی چشمهای محبوبش و اثر آن بر دلش میگوید و اینکه چگونه عشق او باعث رنج و عذابش شده است. او احساس میکند که با وجود درد و غم ناشی از جدایی، نمیتواند از عشق محبوبش دست بکشد و حتی در دلش با دیگران مقایسه نمیکند. شاعر به وفای محبوبش و سختیهایی که بر او میرود، نیز اشاره کرده و در نهایت، حس تنهایی و بیکسی خود را بیان میکند.
هوش مصنوعی: ای تو که در پیچ و تاب زلفت، دل من محل زندگیاش را ساخته است، جانم تمام وجودش را به عشق تو تقدیم کرده است.
هوش مصنوعی: ای روشنی و نور چشمان من، در برابر شمع وجود تو، دل بیچارهام همچون پروانهای است که تمام جان و جهانش را فدای تو کرده است.
هوش مصنوعی: غم تو از دل من رفته است، اما در نبود تو، قلبم مانند کورهای داغ و سوزان شده است.
هوش مصنوعی: به چه مدت باید در غم و اندوه فراق او باقی بمانی و فریاد کنی؟ ای دل، در غم او کمتر از فاخته نیستی، که تنها میخواند و در اندوه به سر میبرد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه او بر من خیلی سختگیری و ظلم میکند، دل بیچارهام به این رفتار او عادت کرده است.
هوش مصنوعی: شما خیلی زیبا برای خودتان عشق و معشوق دارید، اما در این دنیا هیچکس مانند تو را جدی نگرفته و نشناخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.