ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگو
بر در آن یار سنگین دل گذر داری بگو
گر ز حال من بپرسد آن نگار سنگ دل
چون تو حال زار زار من زبر داری بگو
گر بگوید حال آن بیچاره مسکین چه شد
گو به حال و کار زارش گر نظر داری بگو
گر به حال ما نظر خواهی فکندن بعد ازین
ور نمی اندازی و یاری دگر داری بگو
ای دل محزون نظر کن ناوک دلدوز را
پیش تیغ کافرش گر جان سپر داری بگو
در جهان باری ندارم جز تو محبوبی دگر
دلبرا با ما سر یاری اگر داری بگو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.