جانان کدام دل که نگشتست رام تو
و آن کیست کاو نشد به ارادت غلام تو
جز نام دوست ورد زبانم نمی شود
در هر نفس که می زنم اوّل به نام تو
ناکامی جهان ز جهانت گر آرزوست
خوش باش زان جهت که جهان شد به کام تو
هر چند خون این دل بیچاره خورده است
بادا شراب عیش همیشه به جام تو
محرم بجز نسیم صبا نیست هیچکس
کز من برد پیامی و آرد سلام تو
دانی چه فتنه ایست که افتاد در جهان
زان چشم آهوانه و زلف چو شام تو
ای دل هوای زلف معنبر چه می کنی
در غم بسوختیم ز سودای خام تو
آن دام و دانه ای که تو داری ز زلف و خال
آخر کدام مرغ نیفتد به دام تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
از جود در جهان بپراکند نام تو
گردد همی سپهر سعادت به کام تو
خورشید زد علامت دولت به بام تو
تا گشت دولت از بن دندان غلام تو
چون در کف تو کشت کشیده حسام تو
آمد به گوش دولت عالی پیام تو
هنگام حمله خواست که ناگه به ذات خویش
بی دست تو برآید تیغ از نیام تو
از خون سرکشان ویلان شد عقیق رنگ
[...]
ای شرق و غرب عالم گشته به کام تو
ای کدخدای عالم و عالم غلام تو
دایم چو نام خویش در اقبال شرع باش
کاراسته است شرع محمد به نام تو
عقدی است عقل و واسطه او کلام تو
[...]
ای مقتدای اهل طریقت کلام تو
ای تو جهان صدق و جهانی غلام تو
تاثیر کرد صدق تو در سینهها چنانک
شد بینیاز مستمع از شرح نام تو
نام تو چون ورای زمانست و عقل و جان
[...]
ای داده چرخ در همه احکام کام تو
گردون مسخر تو و اجرام رام تو
معصوم همچو نام خدای بزرگوار
در لفظ ها ز فحش و ز دشنام نام تو
بنهاد دوست وار زمانه به دست قهر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.