ای بار غم تو بر دل من
مهر تو سرشته در گل من
آخر چه شود به لطف آسان
از وصل کنی تو مشکل من
گفتم ز تو کی شوم شبی دور
بنگر تو خیال باطل من
در عشق رخت نبود جز غم
ای نور دو دیده حاصل من
او سرو سهی و من چو خاکم
آخر ز چه نیست مایل من
گفتم نکند ز ما صبوری
مسکین دل تنگ غافل من
ای دوست مدام ایستادست
نقش رخ تو مقابل من
گر خاک شوم مگر که مهرت
بیرون رود از مفاصل من
گر جمله جهان شوند حوری
جز مهر تو نیست در دل من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عواطف عمیق و غمگین یک عاشق است که به عشق خود فکر میکند و دلتنگیاش را نسبت به او ابراز میکند. شاعر از بار غم و محبت معشوق میگوید و از دشواری وصال و جدایی رنج میبرد. او در عین حال احساس میکند که غم عشق جزئی از وجودش شده و نمیتواند از آن رهایی یابد. همچنین، او به زیباییهای معشوق اشاره میکند و میپرسد که چرا معشوق به او بیعلاقه است. در نهایت، عشق خود را به عنوان تنها چیز با ارزش در زندگیاش معرفی میکند.
هوش مصنوعی: غم تو بر دل من سنگینی میکند و عشق تو در وجودم به شدت ریشه دوانده است.
هوش مصنوعی: آخر چه خواهد شد اگر تو با لطف و مهربانی، دشواری من را به آسانی به وصال تبدیل کنی؟
هوش مصنوعی: من به خودم گفتم که کی میتوانم شبی دور از تو فکر کنم، اما تو فقط به خیالهای بیاساس من نگاه میکنی.
هوش مصنوعی: در عشق تو هیچ چیزی جز غم وجود ندارد، ای روشنی چشمهایم، که تو همهی داشتههای من هستی.
هوش مصنوعی: او مانند درختی بلند و زیباست و من همچون خاکی عادی و بیارزش. پس چرا او به من تمایل ندارد؟
هوش مصنوعی: گفتم شاید دل غمگین و بیخبر من از ما خسته و بیصبری باشد.
هوش مصنوعی: ای دوست، تصویر چهرهی تو همیشه در برابر من قرار دارد.
هوش مصنوعی: اگر به خاک تبدیل شوم، هرگز نمیخواهم محبت تو از وجودم بیرون برود.
هوش مصنوعی: اگر همه جهان حور و زنان زیبای بهشتی شوند، تنها عشق و محبت تو در دل من جا دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.