گنجور

 
جهان ملک خاتون

دل را به بوی وصل تو دادیم و می‌رویم

داغ غمت به سینه نهادیم و می‌رویم

دل در شکنج زلف تو بستیم و در غمت

خون دل از دو دیده گشادیم و می‌رویم

گر در غم فراق تو جان می‌رسد به لب

ما بر امید وصل تو شادیم و می‌رویم

آبی بر آتش دل ما زن که در غمش

بر خاک راه دوست چو بادیم و می‌رویم

آبی بر آتش دل ما زن که در غمش

بر خاک راه دوست چو خاکیم و می‌رویم

تا صیت عشق روی تو در عالم اوفتاد

جان و جهان به یاد تو دادیم و می‌رویم

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی