ما خود ز که ایم و از کدامیم
در زمره عاشقان چه نامیم
چون مرغ اسیر پرشکسته
در شست دو زلف تو به دامیم
در فرض دعای دولت تو
یک لحظه مگر ز جان دوامیم
از عهد غم تو برنگردیم
اندر ره عاشقی تمامیم
از آتش محنت فراقت
پختیم ولی هنوز خامیم
از وعده وصل یار امشب
بازآ که در انتظار شامیم
بودیم چو آهوان وحشی
لیکن به کمند دوست رامیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلبستگی به معشوق است. شاعر به جستجوی هویت خود و جایگاهش در میان عاشقان میپردازد و احساسات عمیقش را در این زمینه بیان میکند. او خود را مانند پرندهای اسیر و زخمخورده توصیف میکند و میگوید که هر لحظه برای دعا و خواستههای معشوقش آماده است و از عهد و غم او دور نمیشود. شاعر از درد و سوز عشقش سخن میگوید و با وجود پختگی در این احساسات، هنوز هم حس خامی را دارد. او از وعده وصال معشوق انتظار دارد و در نهایت به این نتیجه میرسد که هرچند در گذشته آزاد بودند، اکنون تحت تأثیر دلبستگی به دوست، رام شدهاند.
هوش مصنوعی: ما به چه کسانی تعلق داریم و از کجا آمدهایم، در میان عاشقان چه عنوانی داریم؟
هوش مصنوعی: مانند پرندهای گرفتار با بالی شکسته، در چنگ دو زلف تو اسیر هستیم.
هوش مصنوعی: در صورت اینکه دعای تو برای ما باشد، آیا حتی برای یک لحظه هم از زندگیمان بیخبر خواهیم بود؟
هوش مصنوعی: از زمانی که غم تو را به دوش کشیدیم، در مسیر عشق هیچ بازگشتی نداریم و به طور کامل در این راه هستیم.
هوش مصنوعی: ما از دل درد و رنج جدایی، تغییر حال دادهایم اما هنوز در درک و تجربهمان ناقص هستیم.
هوش مصنوعی: امشب دوباره به وعده دیدار معشوق برگرد، زیرا ما در انتظار شب هستیم.
هوش مصنوعی: ما در گذشته مانند آهوان وحشی و آزاد بودیم، اما اکنون به خاطر محبت دوست، آرام و مسالمتآمیز شدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.