ای سر زلف تو پناه دلم
چیست جز عشق تو گناه دلم
در غم اشتیاق دیدارت
مردم چشم شد گواه دلم
چه شود گر نهی ز روی کرم
شبکی وصل خود به راه دلم
لشگر عشق تو فرود آمد
ناگه ای جان به پیشگاه دلم
تیغ هجر تو در جهان بنهاد
بشکست او به غم سپاه دلم
نفسی گر کشم فرو میرد
شمع چرخ فلک ز آه دلم
شب همه شب خیال طلعت دوست
نقش بندد به کارگاه دلم
خرمن عشق تو به روی جهان
نیک بر باد داد کاه دلم
به سر و جان تو که در دو جهان
نیست جز کوی تو پناه دلم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و اشتیاق شاعر به معشوقش است. شاعر احساس میکند که تنها پناه دلش زلفهای معشوق است و تمام غم و دردش از دوری اوست. او به شدت به یاد معشوقش بوده و این احساس به شدت او را آزار میدهد. عشق او به قدری عمیق است که تمام وجودش را در بر گرفته و بدون معشوقش حس میکند که جانش در خطر است. در نهایت، شاعر تأکید میکند که تنها مکان امن و آرامش بخش برای دلش، حضور و زیبایی معشوق است.
هوش مصنوعی: سر زلف تو مامن و پناه دل من است و جز علاقه به تو، گناهی در دل ندارم.
هوش مصنوعی: در دل longing دیدن تو غمگین شدم و چشمانم گواهی بر حال و هوای دل من هستند.
هوش مصنوعی: چه اتفاقی میافتد اگر با لطف و مهربانی خود، مسیر رسیدن به قلبم را هموار کنی؟
هوش مصنوعی: ناگهانی سپاه عشق تو به قلبم وارد شد و جانم در برابر آن قرار گرفت.
هوش مصنوعی: جلاد جدایی تو در عالم وجود خود را به نمایش گذاشت و سپاه قلب مرا به سبب غم شکست.
هوش مصنوعی: اگر یک بار نفس عمیق بکشم، شمع زندگیام خاموش میشود و گردش عالم از غم دلم افسرده خواهد شد.
هوش مصنوعی: هر شب، در ذهنم تصویر چهره محبوبم را میکشم و به دل خود مشغول میکنم.
هوش مصنوعی: عشق تو مانند آتشی است که خرمن دنیا را سوزانده و دل من را به باد داده است.
هوش مصنوعی: در دل و جان من تنها آرامش و پناهی که وجود دارد، خانه و مسیر توست و هیچ چیز دیگری در دو جهان برای من اهمیت ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.