ای افتخار نام نبوّت به نام تو
افزوده حشمت رسل از احتشام تو
تفضیل مکّه بر همه گیتی ز فضل تو
تعظیم کعبه از شرف احترام تو
تا قدر تو ز منزل ادنی مقام یافت
حیران بماند عقل کل اندر مقام تو
شاه فلک ز لوح شرف بر سریر نور
راضی بدان شدهست که باشد غلام تو
طاوس سدره را که به عرش است آشیان
زان شد امین وحی که گشتهست رام تو
در معرضی که اهل جهان را جزا دهند
دست جهان و دامن آل کرام تو
انعام تو شفاعت عامست یا نبی
بیبهرهام مساز ز انعام عام تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
این شعر درباره مقام والای پیامبر اکرم (ص) و شأن و منزلت ایشان نوشته شده است. شاعر به افتخار نبوت و منزلت بالای پیامبر اشاره میکند و برتری مکه و کعبه را به خاطر وجود ایشان میداند. او بیان میکند که عقلهای بزرگ نیز در درک مقام پیامبر حیراناند و حتی شاه فلک نیز به مقام او راضی شده و در خدمت اوست. همچنین، شاعر به ارتباط پیامبر با وحی و شفاعت اشاره کرده و از او درخواست میکند که از نعمت شفاعت خود، او را بهرهمند سازد.
هوش مصنوعی: ای مظهر نام نبوّت، به نام تو شکوه و عظمت پیامبری افزوده شده است و بزرگی رسالت به افتخار تو و مقام تو میافزاید.
هوش مصنوعی: مکّه به خاطر فضائل تو بر سایر نقاط جهان برتری دارد و احترام کعبه به خاطر منزلت و بزرگی توست.
هوش مصنوعی: عقل کل به خاطر ارزش والای تو از مقام پایین خود متحیر و سردرگم میماند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که خداوند از جایگاه والای خود در آسمانها به این نتیجه رسیده که تو، با مقام و بزرگیات، شایستهی چنین افتخاری هستی که به حالت غلامی و خدمت به تو بپردازد.
هوش مصنوعی: طاوس، که درخت سدره را به عنوان مسکن خود انتخاب کرده است، در عرش آسمان جای دارد و همچنین او کسی است که به عنوان نگهبان وحی شناخته میشود، و در حقیقت به خاطر تو در این مقام آرام و مطیع شده است.
هوش مصنوعی: در زمانی که ملیتها و مردم دنیا مورد پاداش و جزا قرار میگیرند، دستهای این دنیا و نعمتهای خانوادههای شریف و بزرگ به یاریام میآید.
هوش مصنوعی: ای پیامبر، نعمتها و رحمتهای تو برای همه مردم است، ولی من از این نعمتها بیبهرهام، پس مرا لمس نکن تا از این خیر عمومی محروم نشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از جود در جهان بپراکند نام تو
گردد همی سپهر سعادت به کام تو
خورشید زد علامت دولت به بام تو
تا گشت دولت از بن دندان غلام تو
چون در کف تو کشت کشیده حسام تو
آمد به گوش دولت عالی پیام تو
هنگام حمله خواست که ناگه به ذات خویش
بی دست تو برآید تیغ از نیام تو
از خون سرکشان ویلان شد عقیق رنگ
[...]
ای شرق و غرب عالم گشته به کام تو
ای کدخدای عالم و عالم غلام تو
دایم چو نام خویش در اقبال شرع باش
کاراسته است شرع محمد به نام تو
عقدی است عقل و واسطه او کلام تو
[...]
ای مقتدای اهل طریقت کلام تو
ای تو جهان صدق و جهانی غلام تو
تاثیر کرد صدق تو در سینهها چنانک
شد بینیاز مستمع از شرح نام تو
نام تو چون ورای زمانست و عقل و جان
[...]
ای داده چرخ در همه احکام کام تو
گردون مسخر تو و اجرام رام تو
معصوم همچو نام خدای بزرگوار
در لفظ ها ز فحش و ز دشنام نام تو
بنهاد دوست وار زمانه به دست قهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.