گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اقبال لاهوری

فرشته گرچه برون از طلسم افلاک است

نگاه او بتماشای این کف خاک است

گمان مبر که بیک شیوه عشق می بازند

قبا بدوش گل و لاله بی جنون چاک است

حدیث شوق ادا میتوان بخلوت دوست

به ناله ئی که ز آلایش نفس پاک است

توان گرفت ز چشم ستاره مردم را

خرد بدست تو شاهین تند و چالاک است

گشای چهره که آنکس که لن ترانی گفت

هنوز منتظر جلوهٔ کف خاک است

درین چمن که سرود است و این نوا ز کجاست

که غنچه سر بگریبان و گل عرقناک است