گنجور

 
اقبال لاهوری

غوغای کارخانهٔ آهنگری ز من

گلبانگ ارغنون کلیسا از آن تو

نخلی که شه خراج برو مینهد ز من

باغ بهشت و سدره و طوبا از آن تو

تلخابه ئی که درد سر آرد از آن من

صهبای پاک آدم و حوا از آن تو

مرغابی و تذرو و کبوتر از آن من

ظل هما و شهپر عنقا از آن تو

این خاک و آنچه درشکم او از آن من

و ز خاک تا بعرش معلا از آن تو

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
وحشی بافقی

زیباتر آنچه مانده ز بابا از آن تو

بد ای برادر از من و اعلا از آن تو

این تاس خالی از من و آن کوزه‌ای که بود

پارینه پر ز شهد مصفا از آن تو

یابوی ریسمان گسل میخ کن ز من

[...]

میلی

همشیره! خرج ماتم بابا از آن تو

صبر از من و تردّد غوغا از آن تو

در خفیه استماع وصیّت از آن من

در نوحه همزبانی ماما از آن تو

کهنه قلم، دوات شکسته از آن من

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه