اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۸۲ - قسمت‌نامهٔ سرمایه‌دار و مزدور

غوغای کارخانهٔ آهنگری ز من

گلبانگ ارغنون کلیسا از آن تو

نخلی که شه خراج بر او می‌نهد ز من

باغ بهشت و سدره و طوبا از آن تو

تلخابه‌ای که دردسر آرد از آن من

صهبای پاک آدم و حوا از آن تو

مرغابی و تذرو و کبوتر از آن من

ظل هما و شهپر عنقا از آن تو

این خاک و آنچه در شکم او از آن من

وز خاک تا به عرش معلا از آن تو