عقاب دوربین جوئینه را گفت
نگاهم آنچه می بیند سراب است
جوابش داد آن مرغ حق اندیش
تو می بینی و من دانم که آب است
صدای ماهی آمد از ته بحر
که چیزی هست و هم در پیچ و تاب است
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
عقاب دوربین جوئینه را گفت
نگاهم آنچه می بیند سراب است
جوابش داد آن مرغ حق اندیش
تو می بینی و من دانم که آب است
صدای ماهی آمد از ته بحر
که چیزی هست و هم در پیچ و تاب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حیاتش با مسیحا همرکاب است
صبوحش تا قیامت در حساب است
تو را در ره خراباتی خراب است
گر آنجا خانهای گیری صواب است
بگیر آن خانه تا ظاهر ببینی
که خلق عالم و عالم سراب است
در آن خانه تو را یکسان نماید
[...]
ببستی چشم یعنی وقت خواب است
نه خوابست آن حریفان را جواب است
تو میدانی که ما چندان نپاییم
ولیکن چشم مستت را شتاب است
جفا میکن جفاات جمله لطف است
[...]
مه از شرم رخ او در نقاب است
میان ماه رویان آفتاب است
خطت سبز و لبت مشک و گلاب است
دهانت ذره رویت آفتاب است
تو گنج حسن و بس خانه دل
که از شوق چنین گنجی خراب است
دل من بی به روی تو سوزان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.