اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۰۱ - چو در جنت خرامیدم پس از مرگ چو در جنت خرامیدم پس از مرگ به چشمم این زمین و آسمان بود شکی با جان حیرانم در آویخت جهان بود آن که تصویر جهان بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به تجربهی خود از زیباییهای بهشت بعد از مرگ اشاره میکند. او مشاهده میکند که زمین و آسمان در مقابل چشمانش حاضرند و این باعث حیرت و شک او میشود، زیرا جهانی که میبیند تصویری از جهان واقعی است.
هوش مصنوعی: وقتی که بعد از مرگ به بهشت وارد شدم، برایم این زمین و آسمان به گونهای دیگر و با جلوهای تازه جلوهگر شد.
هوش مصنوعی: در دل من شکی وجود دارد که من را سردرگم کرده است و آن کسی که این تصویر از جهان را به من نشان داد، خود جهان بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چو خود قدرت نمای جاودان بود
مرو را جود و قدرت بی کران بود
به حکم آنکه یار او را چو جان بود
مدام از شادی او شادمان بود
دمادم کشف اسرارش عیان بود
برون از کَون جایش لامکان بود
بهاء الدّین که تا دور جهان بود
نپندارم که چون تو یک جوان بود
سخن کاندر دهانش صد زبانست
همیشه در ثنایت یک زبان بود
بدان خلق و لطافت کز تو دیدم
[...]
ملک غازی که فتحش هم عنان بود،
خبر گو بعد فیروزی چه سان بود؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.