|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به احساس شرمساری مسلمانان اشاره میکند که به دلیل نداشتن کلاه و هویت دینی، در فقر به سر میبرند. او از میراثی که مسلمانان در جهان دارند صحبت میکند و میگوید که این میراث تنها یک گلیم ساده از پادشاهی است، که نشاندهنده عدم برخورداری واقعی آنان از عزت و عظمت است.
هوش مصنوعی: مسلمان از اینکه بیکلاه مانده و دینش از بین رفته، احساس شرم میکند، و فقر او باعث شده که از خانقاه هم بینصیب باشد.
هوش مصنوعی: تو میدانی که در این دنیا چه چیزی از ما باقی مانده است؟ تنها یک گلیم از جنس پادشاهی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می صافی بیارای بت که صافی است
جهان از ماه تا آنجا که ماهی است
چو از کاخ آمدی بیرون بصحرا
کجا چشم افکنی دیبای شاهی است
بیا تا می خوریم و شاد باشیم
[...]
گر او را دعوی صاحب کلاهی است
مرا نیز از قصب سربند شاهی است
مقام علم دین در فر شاهی است
مرا در معنی این علم راهی است
نه هر فرقی سزای تاج شاهی است
نه هر سر لایق صاحب کلاهی است
ترا جای دگر آرامگاهی است
وز این سازندهتر آب و گیاهی است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.