بگو از من نواخوان عرب را
بهای کم نهادم لعل لب را
ازن نوری که از قر ن گرفتم
سحر کردم صد و سی ساله شب را
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
بگو از من نواخوان عرب را
بهای کم نهادم لعل لب را
ازن نوری که از قر ن گرفتم
سحر کردم صد و سی ساله شب را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و زیبایی میگوید و اشاره به نواخوان عرب دارد. او به طور استعاری بیان میکند که بهای عشقش را اندک میداند و به نوری که از معشوقش گرفته، اشاره میکند که توانسته با آن شب را سحر کند و به رویایی شیرین تبدیل کند. این بیان حس عاطفی عمیق و تأثیرگذار شاعر را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: بگویید که من برای نغمهسرایی عرب، ارزش کمی برای لعل لب (خوشگلی یا زیبایی) قائل شدم.
هوش مصنوعی: من با نوری که از عطر آسمانی به من رسیده، توانستم در دل شب که مدتهاست ادامه دارد، سحر و روشنی ایجاد کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سیه زلفین بت یاقوت لب را
بهار خرمی باغ طرب را
ز بس کاورد یاد آن نوشلب را
دهان پُر آبِ شکر شد رطب را
سبب او بود شادی و طرب را
چرا پس برگرفتند آن سبب را
چو زینسان زیوری بستند شب را
به احمد جبرئیل آمد طلب را
سحر کردی بدین گفتار شب را
نبستی زین سخن تا روز لب را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.