یک لحظه مرا بی رخت آرام نباشد
دل را بجز از لعل لبت کام نباشد
هیهات که من با تو توانم که نشینم
چون سوی توام زهره پیغام نباشد
در صحبت ما زاهد افسرده نگنجد
در مجلس دلسوختگان خام نباشد
سرو از چه جهت خوانمت ایسرور خوبان
چون سرو سمن ساق و گل اندام نباشد
از بهر گرفتاری مرغ دل عشاق
حقا که چو زلف سیهت دام نباشد
با دام فدای تو دل و جان که بجوئی
چون نرگس پر خواب تو با دام نباشد
از ظلمت خط تاب جمالت نشود کم
نقصان مه از تیرگی شام نباشد
هر مرغ دلی کو بپرد از قفس تن
جز در خم زلف تواش آرام نباشد
آنکو چو حسین از غم عشق تو خرابست
او را سر ناموس و غم نام نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلتنگی است. شاعر احساس میکند که بدون حضور معشوقش آرامش ندارد و عشق او را به شدت درگیر کرده است. او به زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر دل عاشقان اشاره میکند و بیان میکند که عشق واقعی در حالتی از عاطفه و رنج نمود پیدا میکند. هر لحظهای که معشوق در کنارش نباشد، دلش در عذابی دائمی قرار دارد. شاعر همچنین به استعدادهای خاص معشوق و تأثیرگذار بودن او بر دیگران اشاره میکند و در انتها به بلای عشق و ثباتی که تنها در زلف معشوق مییابد، تأکید میکند.
هوش مصنوعی: یک لحظه بدون دیدن تو، دل آرام نمیگیرد و جز لبهای سرخ تو، هیچ چیز دیگری نمیتواند دل را شاد کند.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانم با تو بنشینم، زیرا وقتی به سمت تو میآیم، هیچ جرأت و شجاعت برای رساندن پیامم ندارم.
هوش مصنوعی: در گفتگوی ما، کسی که برجسته و درویشمسلک است، نمیتواند در جمع افراد دلسوخته و عاشق حاضر شود، چون آنها دلهای حساس و لطیفی دارند که او نمیتواند آن را درک کند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و قامت سرو اشاره دارد و سوال میکند که چرا باید سرو را به عنوان نماد زیبایی و خوشبختی ستایش کنیم، در حالی که اگر قرار باشد به زیبایی و شکوه بپردازیم، سمن (گلی زیبا) و گل نیز وجود دارند که نه تنها ساقهای دراز دارند بلکه از زیباییهای بیشتری نیز برخوردارند. به نوعی، شاعر در اینجا به مقایسه میان زیباییهای مختلف پرداخته و به این نتیجه میرسد که زیبایی منحصر به فردی در هر چیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر مشکلاتی که عشق پیش میآورد، میتوان گفت که دل عاشقان مانند زلف سیاه تو، در دام میافتد و گرفتار میشود.
هوش مصنوعی: برای تو دل و جانم را فدای تو میکنم، زیرا تو مانند نرگس خوابآلودی هستی که هیچ دامی نمیتواند تو را به چنگ آورد.
هوش مصنوعی: به رغم تاریکی، زیبایی تو کمتر نمیشود و مانند ماه که در سیاهی شب از نور خود کاسته نمیشود.
هوش مصنوعی: هر دل شاداب و پر از عشق که از قفس تن آزاد شود، جز در سایه زلف تو هرگز آرام نخواهد بود.
هوش مصنوعی: آن شخص که مانند حسین به خاطر عشق تو دیوانه و ویران است، برای او بلا و درد و غم حرمت و آبرو اهمیتی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی جاه تو آسایش اسلام نباشد
بی ملک تو آرایش ایام نباشد
افلاک چه گوید؟ که ترا خاک نبوسد
ایام که باشد؟ که ترا رام نباشد
جز دست تو هنگام سخا نیست بگیتی
[...]
عشاق تو را درد سر عام نباشد
در دایرهٔ سوختگان خام نباشد
در بارگه عشق خرد را نبود راه
کان مجلس خاص است و ره عام نباشد
آنجا که زند یار سراپردهٔ غیرت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.